خورشید جمال محمدی
گنبد سبز نبوی با تابش اشعه ی خورشید ، چشم انداز دلنشین و ملکوتی در برابر دیدگان مشتاق زائران مدینه ترسیم می کرد. خورشید مانند همیشه هم شرمسار بود و هم بر خود می بالید. شرمسار بود که با بودن خورشید جمال عالمتاب محمدی (ص) چگونه چهره بنمایاند و بر خود می بالید که وقتی سر از افق بالا می آورد بر این گنبد خضرا می تابد. و مرقد مطهر کسی را می نمایاند که اگر او نبود، همه ی هستی نیز نبود: لولاک لما خلقت الافلاک
ننگ و نفرین ابدی بر کسانی که با توهین به پیامبر رحمت و مبشر اخوت و رسول محبت و منادی وحدت، تصمیم بر خاموش کردن نور الهی دارند! زهی خیال باطل
یریدون لیطفئوا نورالله بافواههم والله متم نوره ولو کره المشرکون
نورجلال الهی و خورشید درخشان جمال محمدی، همچنان می تابد و رهپویان راه دوست را به حق و حقیقت رهنمون می گردد