فاطمیه
اين روزها كوچه، خيابانهاي ايران، عطر و بوي فاطميه دارد و بنا بر سنت ديرينه ايرانيان دوستدار خاندان رسول خدا(ص)، هنوز هم روضههاي فاطميه برپاست. زنده نگه داشتن ياد مظلوميتهاي بانوي دو عالم، تحفهاي نيست كه تازه به اين ديار رسيده باشد، بلكه سالها و قرنهاست كه شيعيان، خود را موظف به برپايي عزاي حضرت صديقه طاهره(س) ميدانند. با اين حال، به نظر ميرسد، در سالهاي اخير به طرز محسوسي، اين عزاداري آشكارتر، عريانتر و پرطمطراقتر شده است؛ امري كه بايد در چرايي آن انديشيد و درباره انگيزه آن، كنكاش كرد. براي واكاوي درست مطلب، بايد به اصل مصايب حضرت زهرا(س) توجه نمود. دختر پيامبر(ص)، به همان دليل كه دختر پيامبر(ص) بود، از چند ناحيه دستخوش مظلوميت بود كه تنها يك بعد آن، آسيبها و لطمات وارده به جسم شريف ايشان است كه در ذكر مصيبتهاي ايشان، بيش از همه مورد توجه قرار ميگيرد، اما آنچه بيش از اينها، زهراي مرضيه(س) را آزار ميداد، به گفته خودشان، از دست دادن وجود پيامبر(ص) و ظلمي بود كه بر ولي خدا و همسرشان ميرفت (فقد النبي و ظلم الوصي). با اين حال، مظلوميت واقعي فاطمه(س) آنجا بود كه به دليل شرايط آن روزگار و نيز عدم درك مردم آن دوران، نميتوانست آشكارا بر مصايب خود بگريد. اينكه زهراي اطهر(س)، جراحات خود را از همسرش اميرالمؤمنين(ع) هم مخفي ميكرد، طبعا به دليل علاقه شديد به ايشان و خودداري از افزودن بر غمهاي امام استخوان در گلو و خار در چشم زمان بود، اما شرايط جامعه به دختر پيامبر(ص) امكان گريستن بر پدر بزرگوارش را هم نميداد و از همين رو، زماني كه اهل مدينه، مصيبت مرگ زهرا(س) را درك نميكردند، او ناچار بود، در منتهااليه بقيع در «بيتالاحزان» سوگواري كند. البته اين مظلوميت، پس از شهادت هم با صديقه طاهره ماند، به گونهاي كه قبر ايشان مخفي ماند و سوگوراي كودكان معصوم وي نيز مخفيانه و شبانه بود. اينكه علت اين مظلوميت و خفا چه بوده، به واكاوي بيشتري احتياج دارد، اما با درك ابتدايي نگارنده، ميتوان به شرايط آن روز جامعه مسلمانان و لزوم حفظ وحدت، در كنار پيچيدگي مسير اعتراض دخت پيامبر(ص) به عنوان دلايل آن اشاره كرد. بيش از همه، مقايسه حركت حضرت زهرا(س) كه نخستين حركت اعتراضي شيعه بود، با قيام نيم قرن بعد فرزندش حسينبنعلي(ع) ميتواند، تفاوت اين دو حركت را روشن نمايد.امام حسين(ع) كه قيامش براي نجات اصل دين بود، تقريبا از همه ابزارها براي هرچه آشكار كردن نهضت خود استفاده كرد. ايشان از مدينه به مكه و از آنجا به كوفه، فرسنگها را پيمود و همه جا مخالفت خود را با حكومتي كه اصل دين را مورد تهديد قرار داده بود، فرياد زد. به همراه بردن دهها زن و كودك و نيمهكاره رها كردن حج بيتالله، از اقدامات منحصر به فردي بود كه امام حسين(ع) انجام داد و به اين ترتيب، باعث شد تا در جامعه آن روز در ابعاد گستردهاي جلب توجه كند. با اين حال، صديقه طاهره(س) كه براي توجه دادن مردم به مفهوم ولايت و وصايت پيامبر(ص) به پا خاسته بود، براي ضربه نخوردن اصل دين، به شيوهاي دقيق، پر رمز و راز و مظلومانه و مخفيانه روي آورد و بذري از بغض در گلوي مبارك خود را در تاريخ كاشت كه امروز نيز پس از 1400 سال سينه شيعيان حضرتش را ميشكافد. قبر مخفي دختر پيامبر(س) هرچند ساكت و بيصداست، اما با سكوت خود، چنان اعتراض بلندي را فرياد ميزند كه پيروان ايشان را پس از گذشت قرنها در هم ميشكند و راه را به آنان نشان ميدهد. اما پرسش اينجاست كه آيا پيروان زهراي مرضيه(س)، نبايد به شيوه سوگواري و اعتراض سرور خود پايبند باشند و آيا شرايط كنوني جامعه و جهان اسلام، اشتراكاتي با مدينه زمان حضرت زهرا(س) ندارد؟هماكنون در كنار جريان اصيل، دو رويكرد افراطي و تفريطي هم در جامعه ديده ميشود: رويكرد نخست، معتقد است، براي حفظ وحدت در جهان اسلام، بايد عزاي فاطمه(س) را از ياد برد و به آن نپرداخت و برخي از آنان كه در اين مسير تندرويهاي بيشتري هم كردهاند، حتي منكر برخي حقايق تاريخي شده و در شهادت بانوي دو عالم، تشكيك ميكنند! رويكرد دومي هم در جامعه به چشم ميخورد كه در آن براي بزرگداشت عزاي حضرت زهرا(س)، علاوه بر ذكر مصيبت آن حضرت، به نقل برخي موارد نامطمئن، موهومات و حتي جعليات نيز پرداخته ميشود و به مواردي كه ميتواند، منجر به خدشهدار شدن وحدت مسلمانان شود، نيز آشكارا و بيپرده دامن زده ميشود. هرچند ممكن است، بيشتر اين گروه با صفاي دل و خلوص نسبت به اهل بيت(ع) چنين كارهايي انجام دهند، اما پرسش اينجاست كه آيا اين شيوه و بيش از حد علني كردن برخي موارد در عزاي دخت پيامبر(ص) با مصالحي كه خود ايشان به آن پايبند بودند، سازگاري دارد؟به نظر ميآيد، رگههايي از اين دو رويكرد افراطي و تفريطي، در متفكران، خطبا، ذاكران، مسئولان و به ويژه مسئولان فرهنگي و اصحاب رسانه و صداوسيما وجود دارد كه بايد پرسيد، چه ميزان با مختصات حركت فاطمه زهرا(س) مطابقت دارد؟ نكته آخر آن كه مسلم سرسلسله پيروان و عاشقان زهراي مرضيه(س) در قرن حاضر، فرزند ايشان، امام خميني بود كه علاوه بر مقام عصمت، قايل به سخن گفتن جبرائيل(ع) با حضرت زهرا(س) در دوران غمبار پس از پدرشان بودند. با اين حال بايد پرسيد كه مشي امام در عزاداري حضرت صديقه كبري(س) چگونه بود؟
منبع : بازتاب